جدول جو
جدول جو

معنی مشغول

مشغول((مَ))
کسی که سرگرم کار باشد، جای اشغال شده
تصویری از مشغول
تصویر مشغول
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مشغول

مشغول

مشغول
کسی که عهده دار انجام کاری باشد، سرگرم، کنایه از گرفتار، درگیر، دارای شغل
مشغول
فرهنگ فارسی عمید