معنی مشروب کردن - فرهنگ فارسی معین
معنی مشروب کردن
- مشروب کردن((~. کَ دَ))
- آب دادن
تصویر مشروب کردن
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با مشروب کردن
مشوب کردن
- مشوب کردن
- آمیختن، آلوده کردن، گمراه کردن: ذهن او را مشوب کردند
فرهنگ لغت هوشیار
محروم کردن
- محروم کردن
- اپخشاییدن زینیتن ز بهراندن بی بهره کردن محروم داشتن: ز سرو قد دلجویت مکن محروم چشمم را باین سرچشمه اش منشان که خوش آبی روان دارد. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار