مشخ مشخ مشق. اعم از چیزی نوشتن بسیار و کارهای دیگر. (برهان). دستور و دستورالعمل مشق و نوشتن خط و دیگر کارها. (ناظم الاطباء). تلفظ عامیانۀ مشق عربی. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین) ، ورزش، دستورالعمل حرکت سپاهیان. (ناظم الاطباء). به همه معانی رجوع به مشق شود لغت نامه دهخدا
مشک مشک ماده ای با عطر نافذ و پایدار که از کیسه ای در زیر شکم نوعی آهوی نر به دست می آید فرهنگ نامهای ایرانی