جدول جو
جدول جو

معنی مشاهیر

مشاهیر((مَ))
جمع مشهور، افراد نامی، نامداران
تصویری از مشاهیر
تصویر مشاهیر
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مشاهیر

مشاهیر

مشاهیر
مشهورها، آدمهای معروف میان مردم، نامی ها، نام دارها، بنام ها، جمعِ واژۀ مشهور
مشاهیر
فرهنگ فارسی عمید

مشاهیر

مشاهیر
دهی از دهستان ویزمار باختری است که در بخش ورزقان شهرستان اهر واقع است و 148 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

مشاهیر

مشاهیر
جَمعِ واژۀ مشهور. (غیاث) (آنندراج) (دهار) (ناظم الاطباء). و مجازاً به معنی بزرگان و ناموران. (غیاث) (آنندراج). مردمان مشهور و معروف و شناسا. (ناظم الاطباء) : چنین نبشته است بوریحان در مشاهیر خوارزم. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 681). و طایفه ای از مشاهیر ایشان... به منزلت ساکنان خانه و بطانۀ مجلس بودند. (کلیله و دمنه). و از حال بزرگان رای و مشاهیر شهر و... (کلیله و دمنه). وزیر ابوالعباس از معارف کتاب و مشاهیر اصحاب فایق بود. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 456). صنادید قروم و مشاهیر ملوک به عجز از وی روی برتافته. (ترجمه تاریخ یمینی ص 410). و معارف کبار و مشاهیر احرار را بر لزوم طاعت و قیام به خدمت او تکلیف فرمود. (ترجمه تاریخ یمینی ص 438)
لغت نامه دهخدا

مشاهیری

مشاهیری
نقشه ای از نقشه های قالی است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

مشاویر

مشاویر
جَمعِ واژۀ مشوار. (ناظم الاطباء). و رجوع به مشوار شود
لغت نامه دهخدا