جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مسهد

مسهد

مسهد
بیدار گشته، بیدار بیدار شده، بیدار: نوز نبرداشتست مار سر از خواب نرگس چون گشت چون سلیم مسهد. (منوچهری)
فرهنگ لغت هوشیار

مسهد

مسهد
بی خواب. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج). بیدارکرده شده. (غیاث). بیدارشده. بیدار. بی خواب شده. (یادداشت مرحوم دهخدا) :
نوز نبرداشته ست مار سر از خواب
نرگس چون گشت چون سلیم مسهد.
منوچهری.
- مسهد کردن، بیدار کردن:
کردارۀ سلیم ترین با عدوی خویش
آن است کاین سلیم مسهد کند همی.
منوچهری
لغت نامه دهخدا

مسجد

مسجد
محل عبادت مسلمانان
مسجد جامع (آدینه): مسجدی که روزهای جمعه در آن نماز جمعه می خوانند
مسجد
فرهنگ فارسی عمید