جدول جو
جدول جو

معنی مسمی کردن

مسمی کردن((~. کَ دَ))
معین کردن، گماشتن
تصویری از مسمی کردن
تصویر مسمی کردن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مسمی کردن

مستی کردن

مستی کردن
گله و شکایت کردن، برای مِثال مُستی مکن که ننگرد او مُستی / زاری مکن که نشنود او زاری (رودکی - ۵۱۱)، باده خور و مَستی کن مُستی چه کنی از غم / دانی که بِه از مُستی صد راه یکی مَستی (لبیبی - شاعران بی دیوان - ۴۹۰)
مستی کردن
فرهنگ فارسی عمید