جدول جو
جدول جو

معنی مسکرات

مسکرات((مُ کِ))
جمع مسکره، مست کننده ها، نوشابه های الکلی
تصویری از مسکرات
تصویر مسکرات
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مسکرات

مسکرات

مسکرات
جمع مسکره، مستی آوران جمع مسکره (مسکر) چیزهایی که نوشیدن آنها مستی آورد
فرهنگ لغت هوشیار

مسکرات

مسکرات
جَمعِ واژۀ مسکر و مسکره. آن چیزها که نشئه و مستی آرد، مثل شراب و بنگ و امثال آن. (غیاث). مستی آورندگان. رجوع به مسکر شود
لغت نامه دهخدا

مسکنات

مسکنات
جَمعِ واژۀ مسکن و مسکنه. چیزهایی که تسکین می دهند وآرام می کنند. (ناظم الاطباء). و رجوع به مسکن شود
لغت نامه دهخدا

مسکران

مسکران
قریۀ مسکران، از دیه های ساوه. (تاریخ قم ص 116 و 140)
لغت نامه دهخدا

مسارات

مسارات
جَمعِ واژۀ مُسارّه. راز گفتن. در گوشی گفتن: به قاضی سرخس که خویش او بود مسارات می فرستاد. (جهانگشای جوینی). رجوع به مساره شود
لغت نامه دهخدا