معنی مسرح مسرح ((مِ رَ)) آلتی که به وسیله آن موها را منظم و مرتب کنند، شانه آلتی که به وسیله آن موها را منظم و مرتب کنند، شانه تصویر مسرح فرهنگ فارسی معین