جدول جو
جدول جو

معنی مسخ

مسخ((مَ))
وضع یا فرایند تبدیل موجودی به موجودی پست تر و زشت تر، دگرگون سازی
تصویری از مسخ
تصویر مسخ
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مسخ

مسخ

مسخ
تبدیل کردن صورت کسی به صورت زشت تر، برگردانیدن و عوض کردن بصورت بدتر
فرهنگ لغت هوشیار