معنی مستهزء - فرهنگ فارسی معین
معنی مستهزء
- مستهزء((مُ تَ زَ))
- استهزا کننده، ریشخند کننده
تصویر مستهزء
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با مستهزء
مستهزء
- مستهزء
- استهزاء کننده، فسوسگر ریشخند کننده استهزاکننده فسوس کننده ریشخند کننده، جمع مستهزئین
فرهنگ لغت هوشیار
استهزاء
- استهزاء
- ریشخند افسونگری دست انداختن افسوس کردن ریشخند نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
استهزا
- استهزا
- بر کسی خندیدن، طنز، تمسخر، تمسخر کردن، ریشخند کردن، تهکم افسوس کردن ریشخند نمودن
فرهنگ لغت هوشیار