جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مستلذ

مستلذ

مستلذ
کام گرفته هونیا کیده (از ریشه پهلوی) کام جوی هونیاکنده لذت برده تمتع گرفته وازین جهت دل ازجان شیرین سیرآمده و جان از زندگانی مستلذ متبرم شده. لذت جوینده تمتع برنده، جمع مستلذین
فرهنگ لغت هوشیار

مستلذ

مستلذ
نعت فاعلی از استلذاذ. لذت گیرنده و مزه یاب. (منتهی الارب). لذیذیابنده و لذیذشمرنده چیزی را. (از اقرب الموارد). رجوع به استلذاذ شود
لغت نامه دهخدا

مستلذ

مستلذ
نعت مفعولی از استلذاذ. آنچه لذیذ بنظر آید. لذت دار. گوارا:
زندگی خود نخواهد بهر خوذ
نی پی ذوق حیات مستلذ.
مولوی (مثنوی).
رجوع به استلذاذ شود
لغت نامه دهخدا

مستذل

مستذل
خوار خوار داشته خوار کننده خوار پندارنده ذلیل شمرده خوارداشته: دوستیها ضعیف و عداوتها قوی و نیک مردان رنجور و مستذل و شریران فارغ و محترم، خوار زبون ذلیل
فرهنگ لغت هوشیار