جدول جو
جدول جو

معنی مستکفی

مستکفی((مُ تَ))
آن که طلب کفایت کند، کفایت خواه
تصویری از مستکفی
تصویر مستکفی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مستکفی

مستکفی

مستکفی
بسنده کار بسنده خواه آنکه طلب کفایت کند تا کاری را بانجام رساند کفایت خواهنده
فرهنگ لغت هوشیار

مستکفی

مستکفی
مستکف. نعت فاعلی از استکفاء. کفایت خواهنده در هر کار. (غیاث) (از اقرب الموارد). رجوع به استکفاء شود
لغت نامه دهخدا

مستشفی

مستشفی
بیمارِستان، جایی که بیماران را پرستاری و معالجه می کنند، مریض خانه، بیمار خانه
شِفا خانه، دارُ الشِّفا، مارِستان، بیمارِسان، هَروانه گَه
مستشفی
فرهنگ فارسی عمید