خندنده گزافخند، خور بر شناس (خور بر مغرب) باور نکردنی دور از باور غریب شمرده شگفت دانسته: و از آن تاریخ علوم مستطرف و فنون مستحدث و صنایع مستغرب که حکماء اروپا اساس آنها را. . بر پا ساخته بودند. . انتشار همی گرفت. کسی که بزبانها و آداب و عادات غربیان (اروپاییان و آمریکاییان) آگاه است مقابل مستشرق، جمع مستغربین
نعت مفعولی از استغراب. غریب یافته شده و غریب بشمار آمده. (اقرب الموارد). غریب داشته. عجیب و غریب و بیگانه، نادر. (ناظم الاطباء). بعید، آنکه غریب نوازی می کند، متعجب و حیران. (ناظم الاطباء). رجوع به استغراب شود