معنی مستشهد - فرهنگ فارسی معین
معنی مستشهد
- مستشهد((مُ تَ هِ))
- طلب کننده شاهد، جوینده گواه
تصویر مستشهد
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با مستشهد
مستشهد
- مستشهد
- نعت فاعلی از استشهاد. طلب شهادت کننده از کسی. (اقرب الموارد). رجوع به استشهاد شود
لغت نامه دهخدا
مستعهد
- مستعهد
- نعت فاعلی از استعهاد. تضمین دهنده دیگری را در مورد حوادث خویش. (اقرب الموارد) ، هم عهد و هم پیمان. (ناظم الاطباء). رجوع به استعهاد شود
لغت نامه دهخدا
متشهد
- متشهد
- گواهی دهنده، گوینده ی: اشهد ان لا اله الاالله گوینده اشهدان لااله الاالله
فرهنگ لغت هوشیار
متشهد
- متشهد
- آن که اشهد ان لااله الااﷲ گوید. (آنندراج). کسی که تشهد بیان می کند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از منتهی الارب). و رجوع به تشهد شود
لغت نامه دهخدا