جدول جو
جدول جو

معنی مستذل

مستذل((مُ تَ ذَ))
ذلیل شمرده، خوار داشته، خوار، زبون، ذلیل
تصویری از مستذل
تصویر مستذل
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مستذل

مستذل

مستذل
خوار خوار داشته خوار کننده خوار پندارنده ذلیل شمرده خوارداشته: دوستیها ضعیف و عداوتها قوی و نیک مردان رنجور و مستذل و شریران فارغ و محترم، خوار زبون ذلیل
فرهنگ لغت هوشیار

مستذل

مستذل
نعت فاعلی از استذلال. خوار و ذلیل دارنده کسی را. (اقرب الموارد) ، خوار پندارنده. (آنندراج). کسی که دیگری را خوار می بیند. (اقرب الموارد). رجوع به استذلال شود
لغت نامه دهخدا

مستذل

مستذل
نعت مفعولی از استذلال. خوار و ذلیل داشته شده. (غیاث) (اقرب الموارد). ذلیل شمرده شده. رجوع به استذلال شود: کارهای زمانه میل به ادبار دارد... و نیکمردان رنجور و مستذل و شِرّیران فارغ و محترم. (کلیله چ مینوی ص 55 و 56)
لغت نامه دهخدا