تدارک شده، جبران شده، عاید شدن، بمقام وصل رسیدن ساختاریده (از ریشه پهلوی) آماده شده، پاینوشت پاینامه، روشن گشته تدارک شده جبران شده، رفع تو هم شده، ذیلی بر کتاب یا رساله یامقاله که درآن بعض نکات شرح شود، استدراک در فن استیفا عبارت بود از تفاوتی که بهنگام مقابله نسخه مشرف بانسخه عامل ابر اثر فوت یا غیبت کسی که محصول یا مزروعی باید عاید وی گردد حاصل میگردیده و بعبارت دیگر چون کسی که باید از محصول یا مزروع بهره مند گردد در میان نبوده آنچه بوی تعلق میگرفته صرفه پرداخت کننده می گردیده و این بظاهر مستدرک نامیده میشده است
نعت مفعولی از مصدر استدراک. ارادۀ تدارک مافات شده به چیزی. جبران شده. تدارک شده، غلط گرفته شده. (یادداشت مرحوم دهخدا) ، رفعتوهم شده، ذیلی بر کتاب یا رساله یا مقاله که در آن برخی نکات شرح شود، در فن استیفاء عبارت بود از تفاوتی که به هنگام مقابلۀ نسخۀ مشرف با نسخۀ عامل بر اثر فوت یا غیبت کسی که محصول یا مزروعی باید عاید وی گردد، حاصل میگردیده است. و به عبارت دیگر چون کسی که باید از محصول یا مزروع بهره مند گردد در میان نبوده آنچه به وی تعلق می گرفته صرفۀ پرداخت کننده می گردیده است و این بظاهر مستدرک نامیده می شده است. (تعلیقات نفثهالمصدور چ یزدگردی ص 544) ، عاید. - مستدرک شدن، عاید شدن. به مقام وصول رسیدن. رسیدن: غلات و خضریات در نوروز مستدرک و رسیده میشود. (تاریخ قم ص 145). و رجوع به استدراک شود
فرقه ای از نجاریه. (اقرب الموارد). گروهی از فرقۀ نجاریه هستند که بر قسمتی از خودشان که معروف به زعفرانیه بودند استدراک نموده گفتند: کلام الله مطلقاً مخلوق است ولکن ما با سنت موافقت نموده و گوئیم کلام الله غیرمخلوق است. و گفته اند آنچه را که مخالفان طریقت ما گویند ما گفتار آنان را به دروغ تعبیر می کنیم حتی اگر بگویند لااله الالله ، گوئیم آن هم دروغ باشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون از شرح المواقف)
نعت مفعولی از مصدر استدراج. بنده ای که خداوند او را پس از صدور خطا نعمت دهد و او استغفار را فراموش کند، قال عمر بن الخطاب: اللهم أعوذ بک أن أکون مستدرجاً. (اقرب الموارد) : گفت هر که از حیا سخن گوید و شرم ندارد از خدای در آنچه گوید او مستدرج بود. (تذکره الاولیاء عطار). و رجوع به استدراج شود