جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مستان

مستان

مستان
درحالت مستی، کنایه از ازخودبی خود شده، مست، برای مِثال سوی رز باید رفتن به صبوح / خویشتن کردن مستان و خراب (منوچهری - ۷)
مستان
فرهنگ فارسی عمید

مستان

مستان
کسی که درحالت مستی است: سوی رزباید رفتن بصبوح خویشتن کردن مستان و خراب. (منوچهری)
فرهنگ لغت هوشیار

دستان

دستان
مخفف داستان و افسانه سرود و نغمه، آواز مکر و حیله و رنگ، کید
دستان
فرهنگ لغت هوشیار