جدول جو
جدول جو

معنی مسبعه

مسبعه((مَ بَ یا عَ یا عِ))
محلی که در آن جانوران درنده بسیار باشند
تصویری از مسبعه
تصویر مسبعه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مسبعه

مسبعه

مسبعه
مسبعه در فارسی: دد خیز محلی که در آن جانوران درنده بسیار باشد، مونث مسبع جمع مسبعات
فرهنگ لغت هوشیار

مسبعه

مسبعه
ددناک: أرض مسبعه، زمین ددناک. (منتهی الارب). زمینی که سباع و ددان در آن فراوان باشد. (از اقرب الموارد). ج، مَسابِع. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

مربعه

مربعه
مربعه در فارسی مونث مربع بنگرید به مربع مونث مربع: جمع مربعات
مربعه
فرهنگ لغت هوشیار

مسبحه

مسبحه
مسبحه در فارسی مونث مسبح: نیاگر، شست انگشت شست مونث مسبح، انگشت شهادت: انگشت مسبحه خود در دهان گرفته از آنجا شیر میخورد
فرهنگ لغت هوشیار