جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مسبت

مسبت

مسبت
نعت فاعلی از مصدر تسبیت. رجوع به تسبیت شود، منوم و مسکن. (ناظم الاطباء). و رجوع به مُسبِت شود، شتر یا گوسپندی که بچه افکند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

مسبت

مسبت
نعت فاعلی از مصدر اسبات. رجوع به اسبات شود، در روز شنبه درآینده. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). به شنبه درآمده. شنبه را عید کرده (یهود). (یادداشت مرحوم دهخدا) ، آنکه از جای نجنبد. (منتهی الارب). آنکه به سبب بیماری یا غیره حرکت نکند، و نیز بیمار اگر دراز کشیده باشد چون شخص خفته که چشمان خود را بسته باشد. (اقرب الموارد) ، آنچه خواب آورد و با منوم مرادف است. (مخزن الادویه). سبات آور. خواب آور: بنج را پاره ای مسکر و بعضی مسبت دانند. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به مُسبِّت شود
لغت نامه دهخدا