جدول جو
جدول جو

معنی مسافربری

مسافربری((~. بَ))
مؤسسه ای که کارش بردن مسافران است
تصویری از مسافربری
تصویر مسافربری
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مسافربری

مسافربری

مسافربری
عمل مسافر بردن. عمل بردن مسافر از نقطه ای به نقطه ای دیگر، مؤسسۀ حمل مسافران. بنگاه مسافربری.
- بنگاه مسافربری، مؤسسه ای که به شغل نقل و انتقال مسافران به نقاط مختلف بپردازد
لغت نامه دهخدا

مسافرکشی

مسافرکشی
حمل و جا به جا کردن مسافر به ویژه با وسیله شخصی
مسافرکشی
فرهنگ فارسی معین

مسافری

مسافری
ده کوچکی است از دهستان شمیل بخش مرکزی شهرستان بندرعباس. واقع در 55هزارگزی شمال خاوری بندرعباس و سر راه مالرو کشکوه به بندرعباس. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا