معنی مزگ
- مزگ((مَ زْ))
- درخت بادام تلخ
واژههای مرتبط با مزگ
مزگ
- مزگ
- بادام تلخ
مزگ
- مزگ
- بادام تلخ
مزد
- مزد
- اجرت
مزه
- مزه
- طعم
مزگت
- مزگت
- مسجد
ازگ
- ازگ
- شاخه های کوچک که بر تنه شاخه های بزرگ میروید ترکه شاخ خرد
مزی
- مزی
- دارای برتری و مزیت
مزح
- مزح
- شوخی کردن، شوخی، مزاح
مرگ
- مرگ
- مردن، موت، کنایه از نیستی، فنا
مرگ موش: آرسنیک، شبه فلز جامد، بلوری، شکننده و قهوه ای تیره که دارای ترکیبات سمی و مهلک است و در صنعت به کار می رود
مرگ و میر: مرگامرگ
مرگ پای آگیش: مرگ که پاپیچ همه کس شود
