جدول جو
جدول جو

معنی مرنو کشیدن

مرنو کشیدن((~. کِ دَ))
صدا برآوردن گربه (خصوصاً به هنگام مستی شهوت)
تصویری از مرنو کشیدن
تصویر مرنو کشیدن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مرنو کشیدن

مرنو کشیدن

مرنو کشیدن
صدا بر آوردن گربه (مخصوصا بهنگام مستی شهوت)
مرنو کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار

برون کشیدن

برون کشیدن
بیرون کشیدن. بدرآوردن. استخراج:
آنکو ز سنگ خارا آهن برون کشد
نسکی ز کف ّ او نتواند برون کشید.
منجیک.
سر مایه کرد آهن آبگون
کز آن سنگ خارا کشیدش برون.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

محنت کشیدن

محنت کشیدن
به رنج بودن. سختی کشیدن. تحمل درد و اندوه و غم کردن: بیچاره متحیر بماند و روزی دو بلا و محنت کشید. (گلستان)
لغت نامه دهخدا

رنج کشیدن

رنج کشیدن
زحمت کشیدن مشقت کشیدن، درد کشیدن تحمل درد کردن، اندوه خوردن غصه خوردن
فرهنگ لغت هوشیار