جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مرکور

مرکور

مرکور
جیوِه، عنصری نقره ای رنگ که در حرارت متعارفی مایع می شود و در ۴۰ درجه زیر صفر منجمد می گردد، در ساختن بارومتر و برای جیوه دادن آیینه به کار می رود، از مادۀ معدنی سرخ رنگی به نام شنجرف به دست می آید، هرگاه شنجرف را حرارت بدهند جیوه به صورت بخار از آن خارج می شود و آن را در ظرف های مخصوص سرد می کنند و بعد جمع آوری می کنند، گاهی هم به حالت خالص در طبیعت پیدا می شود، زیبَق، سیماب، ژیوِه، آبَک
مرکور
فرهنگ فارسی عمید

مرکور

مرکور
مرکوری. مرکوریوس. هرمس. رسانندۀ پیغامهای خدایان از آسمان به زمین بود. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به مرکوری و مرکوریوس شود
لغت نامه دهخدا

مذکور

مذکور
ذکر شده، یاد شده، مشهور، زبانزد، معروف، کنایه از معشوق
مذکور
فرهنگ فارسی عمید

مرکوب

مرکوب
هرچه انسان بر آن سوار می شود مانندِ اسب، استر و امثال آن ها
مرکوب
فرهنگ فارسی عمید