جدول جو
جدول جو

معنی مرقبه

مرقبه((مَ قَ بِ یا بَ))
جای دیده بان بربلندی
تصویری از مرقبه
تصویر مرقبه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مرقبه

مرقبه

مرقبه
مرقب. جای دیده بان بر بلندی. (منتهی الارب) (ازاقرب الموارد). ج، مَراقب. و رجوع به مرقب شود
لغت نامه دهخدا

مرتبه

مرتبه
مقام، منزلت، پایه، بار، دفعه، در تصوف هر یک از مراحل سلوک، طبقۀ ساختمان
مرتبه
فرهنگ فارسی عمید

مترقبه

مترقبه
مترقبه در فارسی مونث مترقب: چشم داشته امید بسته مونث مترقب
مترقبه
فرهنگ لغت هوشیار

مثقبه

مثقبه
مثقبه در فارسی: مته بر ماهه مثقب: با آلات و اسبابی مخصوص که فی المثل بمنزله مثقبه نجاری است
فرهنگ لغت هوشیار

مراقبه

مراقبه
مراقبه و مراقبت در فارسی هو داری زناوندی نیکاسداری نگهبانی پاسبانی، پاسداشت ورخجاو (کلیدری)، دلپاسی: در سوفیگری مواظبت کردن: ... و در مراقبت حق بلایمه خفق و گفت و گوی لشکر التفات ننماید، نگاهبانی کردن، الف - نگاهداشتن قلب است از بدیها. ب - عبارت از یقین بنده است باینکه خداوند در جمیع احوال عالم برقلب و ضمیر ومطلع بررازهای درونی اوست. البته همین که سالک یقین حاصل کرد باینکه خدا همیشه او را می بیند و بر زوایای درون او واقف و مطلع است مراقب خواطر ناپسندی خواهد بود که قلب را از ذکر خداوند باز میدارد. یا مراقبه (مراقبت) باطن. امتحان و جدان و باطن خود، طلوع کردن رقیب کوکبی افقی از مشرق بهنگامی که این کوکب در مغرب غروب کند، مواظبت، نگاهبانی، یکی از زحافات بیست و دوگانه اشعار عرب که در اشعار فارسی نیز مستعمل است. آنست که سقوط یکی از دو حرف باثبوت دیگر متلازمان باشند یعنی دو حرف نه باهم ساقط شوند و نه با هم ثابت باشند و این (اسم را) از مراقبت کواکب افقی گرفته اند. بدانک مراقبت قایم است میان یاء مفاعیلن و نون آن در نوع مسدس از بحر هزج اخرب و خاص درین نوع بعد از مفعول یا مفاعیل آید بسقوط نون یا مفاعلن آید بسقوط یا و در مسدس این بهیچ و جه بعد از مفعول مفاعیلن سالم نیاید جمع مراقبات
فرهنگ لغت هوشیار