جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مرح

مرح

مرح
شادان. (مهذب الاسماء) (دستور الاخوان). شادمان. فیرنده. خرامنده. (منتهی الارب). فرح. بطر. اشر. مختال. متبختر. متکبر. (یادداشت مؤلف). ج، مَرحَی و مَراحَی. (متن اللغه). نعت است از مَرح. رجوع به مَرح شود:
پر ز باد و هوافخور و مرح
پیشوایان دین سهل و سمح.
دهخدا
لغت نامه دهخدا

مرح

مرح
دهی است از دهستان مسکوتان بخش بمپور شهرستان ایران شهر در 65هزارگزی جنوب غربی بمپور کنار راه اسپکه به مسکوتان در جلگه گرمسیر واقع و دارای 150 تن سکنه است. آبش از قنات. محصولش غلات، خرما، ذرت. شغل مردمش زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

ارح

ارح
فراخپای هموار پای کسی که پایش گودی نداشته باشد پهن پا در پرندگان
ارح
فرهنگ لغت هوشیار