پسندیده. (غیاث اللغات، از منتخب اللغات و کنزاللغه) (مهذب الاسماء) (زمخشری). گزیده. مختار. اِرتضاه ُ، اختاره. (از متن اللغه). نعت مفعولی است از ارتضاء: چون به گورستان روی ای مرتضی استخوانشان را بپرس از مامضی. مولوی. ، راضی کرده شده. خشنود شده. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به ارتضاء شود
دهی است از دهستان عقیلی بخش عقیلی شهرستان شوشتر، در 4هزارگزی جنوب غربی سماله و 14هزارگزی شمال راه شوشتر به مسجد سلیمان، در منطقه کوهستانی گرمسیر واقع و دارای 250 تن سکنه است. آبش از چشمه و شعبه کارون. محصولش غلات، برنج، خربزه. شغل مردمش زراعت است. (از فرهنگ جغرافیای ایران ج 6)
لقب علی بن ابی طالب است علیه السلام: خاصه تر این گروه کز دل پاک شیعت مرتضای کرارند. ناصرخسرو. زبدۀ دور عالمی زان چو نبی و مرتضی بحر عقول را دُری شهر علوم را دَری. خاقانی. مرتضی صولتامگر سوی قبر هدیه چون مرتضی فرستادی. خاقانی. رجوع به علی (ابن ابی طالب) شود
کسی که برمی گزیند و اختیار میکند و پسند می کند. (ناظم الاطباء). نعت فاعلی از ارتضاء. رجوع به ارتضاء شود، راضی. خشنود. (ناظم الاطباء). که چیزی را اختیار کند و بدان قانع و خرسند باشد. رجوع به اقرب الموارد و نیز رجوع به ارتضاء شود