جدول جو
جدول جو

معنی مرتضوی

مرتضوی((مُ تَ ضَ))
منسوب به مرتضی (عموماً)، منسوب به مرتضی علی (ع)
تصویری از مرتضوی
تصویر مرتضوی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مرتضوی

مرتضوی

مرتضوی
مرتضوی در فارسی: وابسته به مرتضی علی (ع) منسوب به مرتضی (عموما)، منسوب به مرتضی (علی) ع: سادات مرتضوی
فرهنگ لغت هوشیار

مرتضوی

مرتضوی
منسوب به مرتضی، منسوب به امیرالمؤمنین مرتضی علی. سید از نسل علی بن ابی طالب
لغت نامه دهخدا

مرتضویه

مرتضویه
تأنیث مرتضوی. رجوع به مرتضوی و سادات مرتضوی شود
لغت نامه دهخدا

مرتوی

مرتوی
سیراب. (آنندراج). سیراب شده. دفع عطش کرده. (ناظم الاطباء) ، ترکرده. (ناظم الاطباء) ، رسن تافتۀ سطبر تاه گردیده. (از ناظم الاطباء) (آنندراج) ، بندهای مرد که سطبر باشد. (آنندراج). مفصل معتدل و سطبر گشته. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا