جدول جو
جدول جو

معنی مربع نشستن

مربع نشستن((~. نِ شَ تَ))
چهارزانو نشستن. حالتی از نشستن برای مهتران و بزرگان که زیردستان در مقابلشان دو زانو می نشستند
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مربع نشستن

مربع نشستن

مربع نشستن
چهارزانو نشستن. گردپای نشستن. (یادداشت مرحوم دهخدا). و آن عبارت ازنشستن به وضع خاص که اهل هند آن را پالتی گویند، یعنی ران چپ را از زیر ران راست بر آوردن و پای راست را بر ران چپ نهادن. (از آنندراج). نشستن به وضعی آسوده و دور از تکلف، مقابل دو زانو نشستن. در مجالس مربع نشستن اختصاص به سلاطین و مهتران و بزرگان داشته است و زیردستان اگر اجازت جلوس می یافته اند باید به دوزانو می نشستند. نشستی محتشمانه و راحت:
هر که او پیش چو در مجلس آن خواجه نشست
بر دو زانو بود و خواجه مربع برگاه.
فرخی.
خاتون کائنات مربع نشسته خوش
پوشیده حله وز سر افتاده معجرش.
خاقانی.
و هرگز او را کسی ندید مربع نشسته، او را پرسیدند چرا مربع ننشینی. (تذکرهالاولیاء).
ز بی تابی گره نگشود از کار سپند من
مربع در دل آتش نشستم تا چه پیش آید.
صائب (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

مربع نشین

مربع نشین
چارزانو نشسته چار زانو نشیننده. یا شاه مربع نشین. کعبه: خانه خدایش خداست لاجرمش نام هست شاه مربع نشین تازی رومی خطاب. (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار