مراودات مراودات جمع مراوده، خواستن ها در تازی رفت و آمد ها در فارسی مردمجوشی ها جمع مراوده فرهنگ لغت هوشیار
مرافعات مرافعات عرض داشتها که به خدمت بزرگان نویسند. (غیاث اللغات). جَمعِ واژۀ مرافعه. رجوع به مرافعت و مرافعه و مرافعه شود لغت نامه دهخدا
مرافدت مرافدت معاونت کردن یاری کردن: بتوفیق خدای و موافقت رای و مساعدت و رعایت درایت... و اعانت حدس ومرافدت ذکا بجواهر زواهرالفاظ... و اشعار... متحلی گردانید فرهنگ لغت هوشیار
مرادات مرادات جمع مراده، آرزوها خواست ها جمع مراده، جمع مراد آرزوها مقصودها: و از شهاب الدین مسعود شنیدم... که هنوز اوهار مرادات در چمن سلطنت از اکمام تخمی تمام بیرون نیامده فرهنگ لغت هوشیار