آنست که در شعر اموری را ذکر کنند که با هم تناسب وتعلقی دارند مانند این رباعی رشید و طواط: چون فندق مهر تو ربانم بربست بار غم تو چو گوز پشتم بشکست هر تیر که از چشم چو بادام تو جست در خسته دلم چو مغز در پسته و پشت و چشم و دل نظیر همند مرتقبا من عندالله (عنده)، درحال انتظار از نزد خدا و یا مرتقبا من عندالله حسن التوفیق. در حال انتظار توفیق نیک از جانب خدا: چون به ملطیه رسیدم تتمیم کتاب را مهم داشتم متو کلا علی االله فی التفلیق مرتقبا من عنده حسن التوفیق باقی این کتاب مبارک پیش خاطر آوردم
در بدیع، مراعات النظیر یا مراعات نظیر یا صنعت تناسب آن است که شاعر یا نویسنده در شعر یا نثر خود کلماتی را به کار گیرد که با هم نسبتی و مناسبتی داشته باشند، مثلاًکلمات مزرع و داس و کِشته و درو در این بیت حافظ: مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو یادم از کشتۀ خویش آمد و هنگام درو. یا کلمات اسب، نطع، پیاده، رخ، پیل، مات که همه مربوط به شطرنج است، در این بیت خاقانی: از اسب پیاده شو بر نطع زمین رخ نه زیر پی پیلش بین شه مات شده نعمان