جدول جو
جدول جو

معنی مذیل

مذیل((مَ ذَ یِّ))
کسی که دامن جامه را بلند سازد، آنکه بر مطلبی یا کتابی ذیلی نویسد
تصویری از مذیل
تصویر مذیل
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مذیل

مذیل

مذیل
ویژگی کتابی که مطالبی در ذیل آن نوشته شده باشد، ذیل داده شده
مذیل
فرهنگ فارسی عمید

مذیل

مذیل
درازدامن: رداء مذیل، چادر درازدامان. (از منتهی الارب). با دامن بلند. (یادداشت مؤلف). طویل الذیل. (اقرب الموارد) (از متن اللغه) ، کتاب ذیل و تذییل نوشته. (یادداشت مؤلف). کتابی که اضافی بر آنچه در متن دارد مطالبی در ذیلش نوشته شده باشد. (از اقرب الموارد). ذیل نبشته، آنکه در بادروزه دارد خود را. (منتهی الارب). بادروزه پوش. بذاله پوش. (یادداشت مؤلف) ، آنکه کار نفس خود، خود کند. (از منتهی الارب). آنکه خود کار خود کند نه خادمی و خادمه ای. (یادداشت مؤلف). متبذل. (اقرب الموارد) (متن اللغه). مُذیل. متذیل. (متن اللغه)
لغت نامه دهخدا

مذال

مذال
درازدامن، دامن دار، در علوم ادبی در علم عروض ویژگی پایه ای که در آن مستفعلن به مستفعلان تغییر کند
مذال
فرهنگ فارسی عمید