جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مذال

مذال

مذال
درازدامن، دامن دار، در علوم ادبی در علم عروض ویژگی پایه ای که در آن مستفعلن به مستفعلان تغییر کند
مذال
فرهنگ فارسی عمید

مذال

مذال
دامن دراز، دامنه دار : دامن داده، اذالت زیاد کردن ساکنی است بروتد آخر جزو و آن در مستفعلن مستفعلان باشد و آنرا مذال خوانند
فرهنگ لغت هوشیار

مذال

مذال
دامن فروهشته. (از المعجم). نعت مفعولی است از اذاله. رجوع به اذاله شود، در اصطلاح عروض، در بحر بسیط و کامل و متدارک افزودن حرفی باشد بر وتد آخر بیت چنانکه متفاعلن را متفاعلان و مستفعلن رامستفعلان و فاعلن را فاعلان گویند، و آن جزو را مذال گویند. رجوع به المعجم فی معاییر اشعار العجم شود
لغت نامه دهخدا

مذال

مذال
مَذَل. مذاله. (متن اللغه). رجوع به مَذَل شود، مَذل. مَذَل. (متن اللغه). رجوع به مَذَل شود
لغت نامه دهخدا