مذاق مذاق دوست باطمع غیر خالص. (منتهی الارب). که در وداد و دوستی خالص نیست. ممذوق الود. (از متن اللغه). مماذق. (یادداشت مؤلف) ، کذاب. (متن اللغه) لغت نامه دهخدا
مراق مراق لایۀ خارجی پردۀ صفاق، در طب قدیم نوعی مالیخولیا که آن را ناشی از افزایش سودا می دانستند و عقیده داشتند که گردن بیمار ستبر می شود فرهنگ فارسی عمید
مذال مذال درازدامن، دامن دار، در علوم ادبی در علم عروض ویژگی پایه ای که در آن مستفعلن به مستفعلان تغییر کند فرهنگ فارسی عمید