جدول جو
جدول جو

معنی مدید

مدید((مَ))
کشیده شده، دراز، طولانی، نام یکی از بحور شعر بر وزن فاعلاتن فاعلن فاعلاتن
تصویری از مدید
تصویر مدید
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مدید

مدید

مدید
کشیده شده، دراز
مداد، مُرکب، برای مِثال چون رخت را نیست در خوبی امید / خواه نِه گلگونه و خواهی مدید (مولوی - لغت نامه - مدید)
در علوم ادبی در علم عروض از بحور شعر بر وزن فاعلاتن فاعلن فاعلاتن
مدید
فرهنگ فارسی عمید

مدید

مدید
موضعی است در نزدیکی مکه. (از متن اللغه) (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا