معنی مدید مدید((مَ)) کشیده شده، دراز، طولانی، نام یکی از بحور شعر بر وزن فاعلاتن فاعلن فاعلاتن تصویر مدید فرهنگ فارسی معین
مدید مدید کشیده شده، درازمداد، مُرکب، برای مِثال چون رخت را نیست در خوبی امید / خواه نِه گلگونه و خواهی مدید (مولوی - لغت نامه - مدید)در علوم ادبی در علم عروض از بحور شعر بر وزن فاعلاتن فاعلن فاعلاتن فرهنگ فارسی عمید