معنی مخلف مخلف((مُ لِ)) آن که کسی را جانشین خود کند، جانشین کننده، آن که وعده خلاف کند، در فارسی، کبوتر بچه ای که پر بر پایش رسته باشد، پسر خوش شکل تصویر مخلف فرهنگ فارسی معین