جدول جو
جدول جو

معنی مخرق

مخرق((مُ خَ رِّ))
پاره پاره کننده، درنده، بسیار دروغگو
تصویری از مخرق
تصویر مخرق
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مخرق

مخرق

مخرق
سر گشته درنده پاره پاره گرداننده، بسیار دروغگو متحیر گرداننده سرگشته کننده. پاره کرده دریده. پاره پاره کننده درنده، بسیار دروغگو: بهر محل محققان را مخراق زن این مخرقان را. (تحفه العراقین در اینجا مراد از مخرقان فیلسوفان است)
فرهنگ لغت هوشیار

مخرق

مخرق
سرگشته و متحیر گرداننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). سرگردان کننده و متحیرنماینده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

مخرق

مخرق
پاره کننده و از هم درنده. (غیاث). درنده و پاره پاره گرداننده. (از آنندراج) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). شکافنده و پاره کننده. (ناظم الاطباء) ، بسیار دروغ گو. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

مخرق

مخرق
دشت و بیابان. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج). دشت و بیابان بی آب. (ناظم الاطباء) ، سنگ در کنار حوض که هر گاه خواهندآب از آن بردارند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج). سنگی که در دنبالۀ حوض گذارند و چون خواهند آب حوضی روان گردد آن را بردارند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا