مخامرت مخامرت مقیم شدن، پیوسته در خانه بودندر فروش حیله کردنراه یافتن شک و تردید در دلآمیختن باهم، معاشرت کردن فرهنگ فارسی عمید
محاضرت محاضرت سوال و جواب کردن با یکدیگر حاضر جوابی کردن، مطلبی ادبی یا علمی که در مجلسی بین دانشمندان مورد بحث قرار گیرد جمع محاضرات فرهنگ لغت هوشیار
مخاطرت مخاطرت خود را در خطر افکندن: و چون راه فراز از آن سنگ پاره بقلعه بغایت تنگ بود و باریک و جای مخاطره زیادت از سه کس مجال ایستادن و با اهل قلعه داد مدافعه و قتال دادن نداشتند، بر مال خود گرو بستن فرهنگ لغت هوشیار
مخابرت مخابرت خبر دادن، خبری را بوسیله تلگراف و تلفن ابلاغ کردن، ابلاغ خبری بوسیله تلگراف و تلفن. توضیح این کلمه در عربی قدیم بمعنی کشاورزی کردن آمده فرهنگ لغت هوشیار