معنی محیرالعقول - فرهنگ فارسی معین
معنی محیرالعقول
- محیرالعقول((مُ حَ یِّ رُ لْ عُ))
- شگفت انگیز
تصویر محیرالعقول
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با محیرالعقول
محیرالعقول
- محیرالعقول
- حیران کنندۀ عقل ها، سرگردان کننده، گیج کننده
فرهنگ فارسی عمید
محیرالعقول
- محیرالعقول
- خیره و حیران کننده عقلها. کارها و اعمال شگفتی آور. که عقل در آن حیران ماند
لغت نامه دهخدا
محیر العقول
- محیر العقول
- قزوینی بر آن است که این زبانزد را ترکان ساخته اند از تازی هاژنده خرد - سر گرداننده حیران کننده عقلها سرگردان کننده
فرهنگ لغت هوشیار