جدول جو
جدول جو

معنی محمل گشادن

محمل گشادن((~. گُ دَ))
کنایه از در جایی اقامت کردن
تصویری از محمل گشادن
تصویر محمل گشادن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با محمل گشادن

محمل گشادن

محمل گشادن
باز کردن کجاوه از پشت شتر و جز آن، رحل اقامت افکندن: ابر بین آمده چون جوهری از دریا بر سر چار سوی باغ گشاده محمل. (حسن دهلوی)
فرهنگ لغت هوشیار

محمل گشادن

محمل گشادن
باز کردن کجاوه از پشت شتر وجز آن، رحل اقامت افکندن:
ابر بین آمده چون جوهری از دریا
بر سر چارسوی باغ گشاده محمل.
حسن دهلوی
لغت نامه دهخدا

محمل کشیدن

محمل کشیدن
بردن محمل: می کشد محمل ناز تو همانا که ز شوق کف مستی ز دهن ریخته جمازه صبح. (ظهوری)
فرهنگ لغت هوشیار

محمل نشاندن

محمل نشاندن
بستن کجاوه بر شتر و جز آن. محمل نشانیدن
لغت نامه دهخدا

محمل کشیدن

محمل کشیدن
بردن محمل. حمل محمل، سفر کردن. نقل مکان کردن:
چه میخواهند از این محمل کشیدن
چه میجویند از این منزل بریدن.
نظامی
لغت نامه دهخدا