حک شده. تراشیده شده. (ناظم الاطباء). کنده کاری شده. نگین که بر آن کنده شده باشد. (آنندراج) ، آنچه از خطوط یا کلمات نوشته که تراشیده و محو شده باشد. حک شده سوده شده. سوده. (آنندراج). ساییده شده، خراشیده شده. (ناظم الاطباء). خراشیده. خاریده. (آنندراج)
کسی که حکم بر ضرر او صادر شده، دادباخته، کسی که مجبور به تحمل وضعیتی است، مقابلِ حاکم، کسی که به او دستور یا حکم می دهند، کسی که در مناظره یا بحثی مجاب شود