نیک سوزاننده به آتش. (از منتهی الارب). سوزاننده. سوزنده: بدانست که جوان در تب مطبق عشق است و در حرارت محرق هجران. (سندبادنامه ص 189). گر ترش روی است آن دی مشفق است صیف خندان است اما محرق است. مولوی. ، حریقه سازنده، اذیت رساننده. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء)