جدول جو
جدول جو

معنی محتقن

محتقن((مُ تَ ق))
بیماری که به حبس بول دچار شود، بیماری که برای بهبود از بند شدن بول حقنه گیرد، نسجی که در آن خون زیاد جمع شده باشد، نسجی که خون بیشتری در آن مانده باشد و در نتیجه دچار ازدیاد حجم شده باشد، جمع شونده، گرد آینده
تصویری از محتقن
تصویر محتقن
فرهنگ فارسی معین