معنی محت - فرهنگ فارسی معین
معنی محت
- محت((مَ))
- صلب و سخت از هر چیز، روز گرم، خردمند تیز خاطر، خالص از هرچیز
تصویر محت
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با محت
محت
- محت
- ناب، خرد ورز، سخت، گرم صلب و سخت از هر چیز، روز گرم، خردمند تیز خاطر، خالص از هر چیز بی آمیغ
فرهنگ لغت هوشیار
محت
- محت
- صلب و سخت از هرچیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، روز گرم. (منتهی الارب). یوم محت، روزی سخت گرم. (مهذب الاسماء) ، مرد خردمند، مردتیزخاطر. ج، مُحوت، مُحَتاء. (منتهی الارب) ، خالص و بی آمیغ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا