معنی محبوس
محبوس
((مَ))
گرفتار، زندانی
تصویر محبوس
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با محبوس
محبوس
محبوس
زندانی
فرهنگ واژه فارسی سره
محبوس
محبوس
زندانی، بازداشت شده، بند شده
فرهنگ فارسی عمید
محبوس
محبوس
زندانی، دربند
فرهنگ لغت هوشیار
محبوس
محبوس
Trapped
دیکشنری فارسی به انگلیسی
محبوس
محبوس
preso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
محبوس
محبوس
gefangen
دیکشنری فارسی به آلمانی
محبوس
محبوس
uwięziony
دیکشنری فارسی به لهستانی
محبوس
محبوس
пойманный
دیکشنری فارسی به روسی
محبوس
محبوس
зловлений
دیکشنری فارسی به اوکراینی