معنی محابس - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با محابس
محابس
- محابس
- جَمعِ واژۀ مَحبَس. (از اقرب الموارد). رجوع به محبس شود، جَمعِ واژۀ مِحبَس. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
ملابس
- ملابس
- مَلبَس ها، پوشیدنی ها، جامه های پوشیدنی، پوشاک ها، جمعِ واژۀ مَلبَس
فرهنگ فارسی عمید
محابا
- محابا
- طرفداری، طرفداری کردن از کسی خلاف عدل و انصاف، ملاحظه، ترس
فرهنگ فارسی عمید