معنی مچل
مچل
خوراکی و تنقلی که به هنگام کشیدن تریاک و شیره خورند، مزه
تصویر مچل
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با مچل
مچل
مچل
آدمی که مورد تمسخر عده ای قرار گیرد
فرهنگ لغت هوشیار
مچل
مچل
کسی که مورد تمسخر عده ای قرار گرفته باشد
فرهنگ فارسی معین
مچل
مچل
خجل، شرمسار بور، دماغ سوخته، تنقلات
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مچل
مچل
تخمی که به عنوان نشانه ی محل تخم گذاری در زیر مرغ قرار دهند
فرهنگ گویش مازندرانی
محل
محل
جایگه، جا، جایگاه
فرهنگ واژه فارسی سره
مثل
مثل
مانند، نمونه
فرهنگ واژه فارسی سره
هچل
هچل
مخمصه
فرهنگ واژه فارسی سره
پچل
پچل
پلید، کثیف
فرهنگ لغت هوشیار
بچل
بچل
شخصی که پیوسته لباس خود را ضایع کند و چرک و ملوث سازد
فرهنگ لغت هوشیار