جدول جو
جدول جو

معنی مجارات

مجارات((مُ))
با هم رفتن، با هم برابری کردن، با یکدیگر سخن گفتن
تصویری از مجارات
تصویر مجارات
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مجارات

مجارات

مجارات
با هم رفتن، هم قدم شدن، با یکدیگر برابری کردن، با یکدیگر سخن گفتن
مجارات
فرهنگ فارسی عمید

مجارات

مجارات
با یکدیگرمناظره کردن. با هم سخن گفتن: میان هر دورسول در منازعت و مراجعت سخن و حوالت ایشان به یکدیگر در آن جنایت مجارات بسیار رفت. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 332) ، رقابت کردن. با هم برابری کردن: مرو دارالملک سلطان سنجر بودو مرجع هر کهتر و مهتر... عدد رؤوس انسان با اقطار باران نیسان مبارات می نمود و زمین آن با آسمان مجارات. (جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 119) ، با هم رفتن. تجاری. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مجاراه شود
لغت نامه دهخدا

مجاجات

مجاجات
آب دهان، آب لزج که از دهان انسان یا حیوان خارج می شود، آبِ دَهَن، بُزاق، تُف، تُفو، خیو، خَدو، بَفج
مجاجات
فرهنگ فارسی عمید