معنی مثل موم - فرهنگ فارسی معین
معنی مثل موم
مثل موم((مِ ثْ))
در ادبیات محاوره ای مثل موم کنایه از بسیار نرم
تصویر مثل موم
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با مثل موم
مثل آدم
مثل آدم
در ادبیات محاوره ای مثل آدم کنایه از رفتار شایسته شان آدمیزاد
فرهنگ فارسی معین
نخل موم
نخل موم
درخت پرگل یا پرمیوه که از موم الوان سازند. (غیاث اللغات). نخل مومین. شبیه نخل که از موم کنند: طبع مسکینت محصص از هنر همچونخل موم بی برگ وثمر. مولوی (از جهانگیری). ، کنایه از شمع است: روی گرمی چونبینیم به کس وانشویم نخل مومیم به جز شعله که چیند بر ما؟ کلیم (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
مهر موم
مهر موم
مهری که از موم سازند. (آنندراج). مهر و موم. رجوع به مهر و موم ذیل مهر شود
لغت نامه دهخدا
مول مول
مول مول
روضه ذی هاش، موضعی است، عیاض بن نصر هری گوید: بروضه ذی هاش ترکنا قتیلهم علیه ضباع عُکِف ُ و نسور
لغت نامه دهخدا
مثموم
مثموم
بیت مثموم، خانه پوشیده از گیاه یز. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). خانه پوشیده شده از گیاه یز که بتازی ثُمام گویند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
ملموم
ملموم
دیوانه، گرد فراهم آمده و درهم پیوسته. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.