جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با متیمن

متیمن

متیمن
متبرک و با برکت. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). و رجوع به تیمن و مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا

مهیمن

مهیمن
از نام های باری تعالی، ایمن کننده، گواهِ صادق، نگهبان
مهیمن
فرهنگ فارسی عمید

متیقن

متیقن
بی گمان بی گمان داننده، دریافته آگاه گشته بیقین دانسته بی گمان دانسته، یقین بی شبهه. یا قدر متیقن. مقداری که بر آن یقین باشد آنچه بیقین در تمام مفاهیم و اقوال و عقاید مختلف وجود دارد قدر مسلم (چنانکه در مورد مشکوک بودن حکمی نسبت بموضوعی میان حرمت و وجوب وجود حکم نسبت بان موضوع قدر متیقن است ولی وجوب یا حرمت آن مورد شک و خلاف است)
فرهنگ لغت هوشیار

متیفن

متیفن
بیقین داننده بی گمان داننده، متفحص متتبع جمع متیقنین
متیفن
فرهنگ لغت هوشیار

مهیمن

مهیمن
ایمن کننده از خوف، موتمن که بیم را دفع کند، گواه براستی، شاهد، نگاهبان
فرهنگ لغت هوشیار