متون متون متن ها، پشت ها، درون چیزی ها، نوشته ها، مکتوب ها، مقابلِ حاشیه ها، بخشهای اصلی یک نوشته یا صفحه، جمعِ واژۀ متن فرهنگ فارسی عمید
متون متون جای گرفتن و اقامت کردن. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا
اتون اتون تون گلخن آتون گلخن گرمابه، تنور گچ پز و نان پز، کوره آهک پزان، آتشدان آهنین. تون گلخن آتون گلخن گرمابه، تنور گچ پز و نان پز، کوره آهک پزان، آتشدان آهنین فرهنگ لغت هوشیار
بتون بتون فرانسوی شفته ساروگ (ساروج) مخلوطی از سنگ شکسته و ماسه و سیمان در بنایی برای پی ریزی یا ساختن پایه های عمارات بکار رود. یا بتون آرمه. بتون مسلح بتونی که در آن میله های آهنی گذارند تا استواری و مقاومت آن بیشتر گردد فرهنگ لغت هوشیار